به گزارش روابط عمومی حوزه هنری انقلاب اسلامی به نقل از فرهیختگان، عاشورا، نقطه عطفی در تاریخ اسلام است که با شهادت امام حسین(ع) و یارانش در کربلا تأثیر عمیقی بر فرهنگ، مذهب و سیاست در طول تاریخ گذاشته و به عنوان نمادی از مبارزه با ظلم و ستم و دفاع از حق و حقیقت شناخته شده است. بر همین اساس میتوان گفت عاشورا فراتر از یک واقعه تاریخی، یک مکتب تربیتی و اخلاقی است که پیامهای آن در هر زمان و مکانی الهامبخش است؛ رویدادی است که بر بلندای تاریخ ایستاده و از گذر زمان فراتر رفته است.
حماسه عاشورا نماد ایستادگی در برابر ظلم و ستم است و در کنار درس آزادگی و کرامت انسانی، الهامبخش بسیاری از جنبشهای آزادیخواهانه و انقلابها در کشورهای اسلامی بوده است. این حماسه همچنین منبع الهام بسیاری از آثار ادبی، هنری، شعر، و نمایشنامهها در فرهنگ اسلامی است و این وجه از دستاوردهای عاشورا را میتوان از میان رنگهای نقشبسته روی بوم هنرمندان یافت. بر همین اساس هم حوزه هنری انقلاب اسلامی نمایشگاهی متشکل از آثار هنرمندانی چون کاظم چلیپا، غلامعلی طاهری، کامیار صادقی، مرتضی اسدی، پرویز اسکندرپور خرمی، مرتضی گودرزی، مصطفی گودرزی،علیمحمد شیخی، ابراهیم صاحب اختیاری، حبیبالله صادقی و منصوره عالیخانی برگزار شده که با روایتگری داریوش ارجمند، سیدمحمود رضوی، بهادر زمانی، علیرضا شجاع نوری، فرهاد قائمیان، فریبا کوثری، حمید گروگان، هادی مقدم دوست، حمیدرضا نعیمی و داریوش یاری همراه است.
این نمایشگاه در ۱۰ روایت «سرآغاز حماسه»، «دشت آزادگی»، «فتح خون»، «آینه پیامبر»، «شاه شمشادقدان»، «لالایی فرشته»، «عرش بر خاک»، «تکسوار بیسوار»، «قصه سر» و «هنوز کربلا» به شخصیتها و کاراکترهای کربلا پرداختهاند تا بار دیگر پیام عاشورا را به مخاطبان مخابره کنند.
علی اصغر
سندی از نهایت بیرحمی زمانه را با خون پاکش امضا کرد. در آن لحظه که لبان تشنه و کوچک او بر دست پدر خشکیده بود و امام حسین (ع) او را بر سر دستان خود گرفته بود تا شاید جرعهای آب برایش یابد، تیری آمد و غنچهای نشکفته را پرپر کرد. دستان کوچکِ ششماههای که به سوی آسمانِ پر از عطش دراز شد، فریادِ مظلومیتِ تاریخ شد، فریادی که امروز مقیاس بسیار کوچکش را در نگاه کودکان غزه میبینیم.

ذوالجناح
بر مرکبِ سرخفامِ وفاداری، ذوالجناحی که در میانِ نیزهها و شمشیرها، قامتِ اسیرِ عشق را تا آخرین نفس بر دوش کشید و خود نیز گواهِ خون و حماسه شد.

بیرق عزا در جنگ ۱۲ روزه
از خاکِ ایران، لشکری از اشک و ماتم برخاست؛ بیرقِ حسینی بر فرازِ جانها، روایتِ وفاداریِ ازلی با قافلهی عشق، در روزگارِ غمِ کربلا.

قتلگاه
در کربلا، زمین از اشکِ آسمان سیراب شد و آسمان از خونِ حسین (ع) رنگین؛ قتلگاهِ او، نقطه آغازِ جاودانگیِ عشق و حماسهای شد که تا ابد در دلِ تاریخ طنینانداز است.

عاشورا
عاشورا، حماسهای از عشق و ایثار، که در تاروپود تاریخ با خون نگاشته شده و هر سال، شور و اشک را در دلها زنده میکند.

حضرت ابوالفضل
قمرِ احساس، در شبِ عاشورا، با دستانِ بریده، بلندایِ وفاداری را بر نیزه کرد تا تاریخ، قامتِ غیرت را از او بیاموزد. قمرِ بنیهاشم، ای تجسمِ وفاداری و ایثار! دستانت که در راهِ سقایتِ تشنگانِ کربلا، فدایِ عشق شد، گواه جاودانِ غیرت و شرفِ توست؛ آنگاه که قامتِ برادر را تکیهگاهِ جانِ خویش ساختی و در دریایِ خون، ماهِ تمامِ ادب شدی.

غدیر و ولایت
در غدیر، آسمانِ امامت به زمین لبخند زد و از حنجره وحی، ندای «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» طنینانداز شد تا ولایت، چون خورشیدی تابان، راهِ هدایتِ بشریت را روشن سازد. ولایت، آن ریسمانِ ناگسستنیِ الهی است که از غدیرِ خم، بر دستانِ علی (ع) گره خورد؛ نوری که در تاریکترین شبهایِ جهالت، راهِ هدایت را بر گمگشتگان میگشاید و خورشیدِ تابانی است که امت را از ورطهِ گمراهی نجات میبخشد.

کوثر
کوثر، نه فقط رود، که جویباری از نور است که از باغِ رسالت، در دشتِ زمان جاری شد و عطشِ معرفتِ تشنگانِ حقیقت را با شهدِ شیرینِ ولایت سیراب کرد. کوثر تجلیِ زلالِ عصمت و برکتِ جاریِ نسلِ نبوت است؛ چشمهای که از قلبِ پیامبر (ص) جوشید و عطایِ بیمنتِ خداوند به او، تا ابدیت جاری ماند.

فرات
فرات، ای رودی که از چشمهسار عاشقی سرچشمه گرفتی و در بستر تاریخ، داستان عطش و ایثار را زمزمه میکنی.

حر
حر، از لشکرِ گمراهی، رهسپارِ نور شد؛ سیفِ برهنه، در دستانِ لرزانِ تردید، سرانجام شمشیرِ عشق را بر چهرهِ باطل کشید و با خونِ خویش، راهِ بهشت را بر خود گشود. ای حرّ! در آن صحرای تبدار، فریادِ وجدانِ تو، بلندتر از هیاهوی سپاهِ ظلم بود؛ آنگاه که تیغِ تردید از نیامِ جانت بیرون کشیدی و در آغوشِ کربلا، جامِ شهادت نوشیدی، راهِ بازگشتِ گناهکاران به سویِ حق را گشودی.

بیشتر بخوانید:
نظر شما